ریسک بازار احتمال ضرر سرمایهگذار به خاطر جریانات کلی بازارهای مالی است که شخص درگیر آن است. مارکت ریسک یا ریسک بازار را ریسک سیستماتیک هم مینامند. ریسک سیستماتیک را نمیتوان از طریق پخش سرمایه در میان انواع داراییهای مالی پوشش داد، با این حال شاید به کمک سایر روشهای مدیریت ریسک بتوان ریسک بازار را کنترل کرد. منبع اصلی ریسک بازار را میتوان رکود، بحران سیاسی، تغییرات نرخ بهره، بلایای طبیعی و جنگ دانست. ریسک سیستماتیک کل بازار را در یک لحظه درگیر میکند. در مقابل ریسک بازار (Market Risk)، ریسک غیر سیستماتیک هم وجود دارد که تنها مربوط به یک شرکت یا صنعت خاص است. معمولاً سرمایهگذار میتواند این ریسک را با ایجاد تنوع در سبد دارایی خود پوشش دهد.
انواع ریسک بازار
ریسک نرخ بهره، نوسانات ناشی از تغییرات سیاستهای پولی بانکهای مرکزی است. این ریسک بیشتر بازار اوراق با درآمد ثابت مثل اوراق قرضه را درگیر میکند. ریسک بازار سهام، شامل تغییرات قیمتی در بازار سهام است. ریسک کامودیتی هم به خاطر نوسانات قیمتی در بازار کالا مثل بازار نفت خام یا مس به وجود میآید. ریسک ارز هم ناشی از نوسانات شدید یک ارز در برابر رقباست.
ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)
منظور از ریسک نرخ بهره، ضرر و زیانی است که به خاطر تغییر در نرخ بهره تحقق مییابد. به طور مثال اگر نرخ بهره افزایش یابد، قیمت اوراق قرضه هم کاهش خواهد یافت. معمولاً سرمایهگذار میتواند ریسک نرخ بهره را با نگهداری اوراق قرضه با سررسیدهای متفاوت پوشش دهد.
تغییر نرخ بهره میتواند بسیاری از ابزارهای مالی و سرمایهگذاری را درگیر کند، اما بیشترین تأثیر تغییر نرخ بهره بر بازار اوراق قرضه است. به همین دلیل معامله گران بازار اوراق قرضه بیشتر از سایرین به تغییرات نرخ بهره حساسیت نشان میدهند و در سرمایهگذاریهای خود همیشه به نحوه تغییرات نرخ بهره توجه خاصی دارند.
در بازار اوراق قرضه، افزایش نرخ بهره به معنی کاهش قیمت اوراق قرضه است. یعنی رابطه معکوسی بین قیمت اوراق قرضه و نرخ بهره وجود دارد. چرا؟ چونکه با افزایش نرخ بهره، هزینه فرصت نگهداری اوراق قرضه هم افزایش مییابد. یعنی سرمایهگذار با خرید اوراق قرضه فرصتهای دیگر و بهتر را از دست میدهد. به همین دلیل وقتی نرخ بهره افزایش مییابد، بازدهی اوراق قرضه هم جذابیتی برای سرمایهگذاری ندارند. به طور مثال، اگر بازدهی اوراق قرضهای با ارزش اسمی ۱۰۰۰ دلار برابر ۵ درصد باشد و نرخ بهره هم ۵ درصد باشد، جذابیتی برای سرمایهگذاری نخواهد داشت. حال اگر نرخ بهره به ۶ یا ۷ درصد افزایش یابد، خرید این اوراق توجیه اقتصادی نخواهد داشت. برای اینکه اوراق قرضه دوباره برای سرمایهگذاری جذابیت داشته باشند، باید قیمت آنها کاهش یابد تا بازدهی اوراق هم بالا بیاید و با نرخ بهره جدید بازار مطابقت داشته باشد.
فرض کنید سرمایهگذاری اقدام به خرید اوراق قرضه پنج ساله با بهره ۳ درصد میکند. بعد از خرید این اوراق، نرخ بهره به ۴ درصد افزایش مییابد. وقتی اوراق قرضه جدیدی در بازار حراج میشود، سرمایهگذار میتواند اوراق قرضه جدید را با بهره ۴ درصد خریداری کند که بازدهی بیشتری نسبت به اوراق با بهره ۳ درصد دارد. این در حالی است که اگر این شخص بخواهد اوراق قرضه با بهره ۳ درصد را بفروشد، کسی خریدار نخواهد بود. چونکه خریدار جدید میتواند اوراق قرضهای با بهره ۴ درصد را خریداری کند و دلیلی ندارد که به دنبال اوراق قرضه با نرخ بهره ۳ درصد برود. به همین دلیل اگر این شخص که اوراق قرضه ۳ درصد دارد بخواهد این اوراق را بفروشد، باید ارزانتر به فروش برساند تا بازدهی آن برای خریدار جدید توجیه اقتصادی داشته باشد.
ریسک کامودیتی یا نوسانات بازار کالا
ریسک قیمت کامودیتی (Commodity) زیان و ضرر ناشی از نوسانات قیمتی در بازار کالاست. به طور مثال تولیدکنندگان و کارخانجات برای تولید محصول به کالاهای اساسی و مواد اولیه نیاز دارند. افزایش ناگهانی و یا بیشتر از انتظار قیمت کامودیتی میتواند هزینه تمام شده کارخانجات را افزایش دهد و در عین حال حاشیه سود تولیدکننده را پایین بیاورد. به طور مثال در نیمه اول سال ۲۰۱۶ قیمت فولاد به اندازه ۳۶ درصد و قیمت مواد اولیه تولید لاستیک به اندازه ۲۵ درصد افزایش یافتند. در آن زمان بسیاری از تحلیلگران بازارهای مالی آمریکا به این نتیجه رسیدند که کارخانجات تولید خودرو و قطعات خودرو حاشیه سود کمتری نسبت به دورههای قبل خواهند داشت.
ریسک ارز یا Currency Risk
تغییرات نرخ برابری ارز همان ریسک ارز است. سرمایهگذاران یا شرکتهایی که داراییها یا کسبوکاری در کشورهای خارجی دارند، بیشتر از همه در معرض ریسک ارز قرار دارند. بسیاری از مؤسسات سرمایهگذاری از بازار فارکس و قراردادهای آتی برای پوشش دادن ریسک ارز استفاده میکنند.
مدیریت ریسک ارز در دهه ۱۹۹۰ میلادی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. در آن زمان بحران آمریکای لاتین در سال ۱۹۹۴ بسیاری را نگران کرده بود. اکثر کشورهای آمریکای لاتین بدهی خارجی بالایی داشتند و در عین حال توانایی پس دادن این بدهی را نداشتند. بحران ارزی آسیا در سال ۱۹۹۷ هم نمونه دیگری از ریسکهای ارزی مهم دنیاست.
ریسک ارز را میتوان به کمک بازار ارز یا فارکس پوشش داد. فرض کنید یک سرمایهگذار آمریکایی، سهام شرکتهای کانادایی را خریدار میکند. بازدهی این سرمایهگذاری تنها به تغییرات قیمتی سهام در کانادا بستگی ندارد، بلکه تغییرات ارزش دلار کانادا در برابر دلار آمریکا هم بر بازدهی این سرمایهگذاری تأثیر خواهد گذاشت. اگر بازدهی سرمایهگذاری در سهام شرکت کانادایی ۱۵ درصد باشد و در همین دوره دلار کانادا هم ۱۵ درصد در برابر دلار آمریکا تضعیف شود، میتوان گفت که بازدهی در کار نبوده و سرمایهگذاری سر به سر شده است.