مقاله امروز میتواند برای معاملهگرانی که همیشه همسو با روند معامله میکنند، کمی عجیب به نظر برسد. در این مقاله ما میخواهیم دیدگاهتان را نسبت به بازار کمی تغییر دهیم. سعی کنید به جای اینکه به یک باره وارد بازار شوید، کمی صبر کنید و به اتفاقاتی که در بازار روی میدهد فکر کنید. به معامله فکر کنید. ما همه میدانیم که در هر معاملهای همیشه دو نفر حضور دارند: طرف بازنده و طرف برنده. به یک بازاری که روند دارد فکر کنید. بسیاری از معامله گران تازهکار با دید روند سریعاً وارد بازار میشوند. آنها فکر میکنند که امنترین محل برای معامله را پیدا کردهاند. معمولاً وقتیکه معامله گران تازهکار فکر میکنند امنترین محل برای معامله را پیدا کردهاند، بازار در حال آماده شدن برای بازگشت است.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که وقتیکه معاملهای انجام میدهید، طرف مقابل شما چه کسی است؟ معمولاً زمانی که بازار برای بازگشت آماده میشود، این معامله گران حرفهای هستند که با هزینه معامله گران خرد وارد بازار میشوند. برای اینکه معامله گران حرفهای سود کنند، باید بازار در جهت عکس انتظارات معامله گران تازهکار حرکت کند. به همین دلیل است که اگر شما هم بتوانید مثل یک معاملهگر حرفهای رفتار کنید، نتیجه معاملاتی که انجام دادهاید به طور قابل توجهی ارتقا خواهد یافت.
وقتیکه شما معامله میکنید، چه کسی حاضر است که ریسک کند و آن دارایی را از شما بخرد یا به شما بفروشد؟ این شخص میتواند هر کسی باشد، اما هدف اصلی او این است که شما ضرر کنید و او برنده باشد. به همین دلیل همیشه طرف مقابل یک معامله، رقیب شماست. ازآنجاییکه اکثر معامله گران خُرد بازنده هستند، میتوان گفت که طرف دیگر، معامله گران حرفهای هستند. شما هم برای اینکه از دسته معامله گران بازنده خارج شوید، باید مثل حرفهایها رفتار کنید.
استراتژی معامله گران حرفهای بازار (سوای این که تا چه اندازه ساده یا پیچیده است) در اینیک جمله خلاصه میشود: معاملهگر حرفهای میخواهد بر معامله گران تازهکار و سایر معامله گران حرفهای غلبه کند. معامله گران حرفهای سود زیادی را در مخالفت با سایرین به دست میآورند. معاملهگر حرفهای بر خلاف جمع معامله میکند و زمانی که بازار بازگشت غیرمنتظرهای را به راه میاندازد، این معاملهگر حرفهای است که برنده میشود.
به نمودار زیر نگاه کنید که چگونه معامله گران حرفهای توانستهاند از بازگشت نزولی بازار سود کنند و معامله گران تازهکار را شکست دهند. پیش از این که بازار در مقاومت قرمز رنگ متوقف شود، روند صعودی در بازار جریان داشته است. بازار چند بار با مقاومت درگیر شده و حتی شکست جعلی را هم در بالای این مقاومت ثبت کرده است. این شکست جعلی به خاطر تلاش معامله گران تازهکار ایجاد شده و نشان میدهد که تلاش آنها برای عبور از مقاومت ناکام مانده است. توجه داشته باشید که بازار مدتها در روند صعودی بوده است، اما معامله گران تازهکار باز هم انتظار ادامه این روند را داشتند.
استراتژی که برای معاملات خلاف روندی استفاده می شود، میتواند انواع مختلفی داشته باشد. شما میتوانید از سقف یا کف فاز خنثی برای معاملات بازگشتی استفاده کنید، یا منتظر پایان اصلاح در یک روند بمانید و با پایان اصلاح وارد بازار شوید. میتوانید منتظر پایان امواج روندی قوی در بازار بمانید و از انتهای این امواج معامله کنید. نکته مهمی که شما باید به آن توجه کنید این است که معامله گران حرفهای همیشه بر خلاف جمع عمل میکنند. این بدین معنی نیست که هر بار بازار رشد کرد، معاملهگر حرفهای فروشنده خواهد بود. معاملهگر حرفهای زمانی وارد معامله بازگشتی خواهد شد که مطمئن شود جمع در اشتباه است.
مثل یک حرفهای فکر کنید
اگر میخواهید با طرز تفکر معامله گران حرفهای آشنا شوید، همیشه از خودتان این سؤال را بپرسید که “الان آماتور ها چه کار میکنند؟ یا بدیهیترین معاملهای که هر کسی میتواند در شرایط فعلی به آن فکر کند چیست؟” پرسیدن سؤالاتی از این قبیل میتواند شانس موفقیت شما در بازار را به طور قابل توجهی ارتقا دهد. طبق آمار ۹۰ درصد معامله گران تازهکار در بلندمدت سرمایه خود را از دست میدهند. پس شاید بهتر باشد که عملکرد معامله گران تازهکار را بررسی کرد و بر خلاف آنها عمل کرد!
اگر روندی به مدت طولانی در بازار جریان داشته، به احتمال زیاد معامله گران حرفهای تا الان سود خوبی کسب کردهاند. اگر چنین بازاری به یک سطح کلیدی نزدیک شود، میتوان به راحتی فهمید که معاملهگر حرفهای چه کار خواهد کرد و معاملهگر آماتور به فکر چه خواهد بود. به طور مشابه اگر روند جدیدی شروع شود و بازار اندکی عقبنشینی کند، به احتمال زیاد معامله گران حرفهای به دنبال سطوح بهتری برای موجسواری در روند جدید خواهند بود. اما اغلب معامله گران تازهکار تغییرات بازار را نادیده خواهند گرفت.
استراتژی معاملاتی همیشه پایه و اساس کار معامله گران حرفهای است. معاملهگر حرفهای از هر قیمتی وارد بازار نمیشود. معاملهگر حرفهای، نمودار قیمتی را بهدقت ارزیابی میکند و احساسات و عواطف تمامی بازار را ارزیابی میکند. نشانههایی که در نمودار قیمتی دیده می شود را جدی میگیرد و بعد از آن طبق استراتژی خود وارد بازار می شود. بسیاری از معامله گران حرفهای بر این باورند که یک خط افقی در نمودار قیمتی برای معامله کافی است! اما شما میتوانید سیگنالهای پرایس اکشن را هم به این خطوط افقی اضافه کنید.
خطوط افقی که در نمودار رسم میکنید هم برای ورود به معامله مناسب هستند و هم برای کنترل ریسک. گاهی اوقات میتوان تنها با شکست یا بازگشت بازار از یک خط افقی مسیر بعدی کل بازار را پیشبینی کرد. به همین دلیل همیشه سعی کنید تا در نمودار خود از خطوط افقی حمایت و مقاومت و یا سایر سطوح کلیدی استفاده کنید. اگر این سطوح افقی را با سیگنالهای پرایس اکشن ترکیب کنید، مثل این میماند که از دید یک معاملهگر حرفهای به بازار نگاه میکنید. بازار را میتوان به یک دریایی از ماهیهایی تشبیه کرد که با یکدیگر در رقابتاند. گروهی از این ماهیها همیشه در یک محدوده راحت و بهظاهر امن با یکدیگر شنا میکنند و یکدیگر را دنبال میکنند و در بسیاری از مواقع هیچ کدام از این ماهیها دقیقاً نمیدانند که کی چه کسی را دنبال میکند. برای موفق شدن در چنین دنیایی باید فکر کرد که امروز اکثر مردم چه کار میکنند؟ اگر اکثریت مردم در بیشتر مواقع اشتباه میکنند، پس بهتر است که بر خلاف آنها عمل کرد. شاید بهتر باشد که گاهی از جمع خارج شد و از بیرون به اتفاقاتی که در بازار روی میدهد نگاه کرد. همین یک کار ساده میتواند دیدگاه شما نسبت به بازار را تغییر دهد و مزیت رقابتی قوی را به شما اعطا کند.
حتماً برای شما هم پیش آمده که از شکست قطعی یک سطح کلیدی اطمینان داشتهاید و پیشبینی میکردید که بازار کف یا اوج قیمتی جدیدی را ثبت خواهد کرد، اما وقتیکه وارد معامله شدید، بازار در خلاف جهت شما حرکت کرده است! عبور بازار به بالای یک مقاومت یا زیر حمایت نمیتواند به معنی شکست قطعی آن باشد و اگر بازار در کندل های بعدی نتواند موقعیت خود را در بالای مقاومت یا زیر حمایت حفظ کند، شکست جعلی روی خواهد داد. شکست جعلی یعنی شکست یک سطح کلیدی قطعی نبوده و بازار دوباره به زیر مقاومت یا بالای حمایت بازگشته است. هر چند که نمیتوان شکست جعلی را با دقت بالایی پیشبینی کرد، اما اگر میخواهید از بازگشتهای بازار معامله کنید و بر خلاف جمع فکر کنید، باید دانش خود را در زمینه شکستهای جعلی گسترش دهید.
شکستهای جعلی خیلی راحت میتوانند معاملهگر را به دام خود بیندازند. در شرایط عادی افتادن به دام شکستهای جعلی اجتنابناپذیر است. این اتفاق برای همه میتواند بیفتد. معامله گران حرفهای در معاملات خود همیشه از دستور حد ضرر استفاده میکنند، به همین دلیل درصورتیکه به دام شکست جعلی بیفتند، با ضرر محدود و از پیش تعیین شدهای از بازار خارج خواهند شد. اما معاملهگرانی که از حد ضرر استفاده نمیکنند، شاید دیگر هیچوقت فرصت معامله دیگری به دست نیاورند، مگر اینکه دوباره حساب خود را شارژ کنند!
فرض کنید که بازار به یک مقاومت نزدیک شده و در نگاه اول همهچیز برای شکست قطعی این مقاومت مهیاست. گروه زیادی از معامله گران تازهکار وارد بازار میشوند و سریعاً بدون تائید شکست قطعی مقاومت اقدام به خرید میکنند. دستورات خرید آنها نقدینگی لازم برای ورود فروشندگان بزرگ به بازار را فراهم میکند. وقتیکه معامله گران مطلع میشوند که به دام شکست جعلی افتادهاند، یا سریعاً معاملات خود را میبندند و یا منتظر فعال شدن دستور حد ضرر میمانند. بستن معامله خرید همان معامله فروش است! به این ترتیب فشارهای فروش تشدید میشوند و حرکت نزولی عمیقی در بازار مشاهده میشود.
معاملهگر حرفهای جدا از جمع کار میکند
اگر احساس میکنید که همیشه با جمع معامله میکنید و با زیان از بازار خارج میشوید، شاید بهتر باشد که هر چه زودتر کاری بکنید. بازار اغلب اوقات بهگونهای عمل میکند که شکستهای جعلی و حرکات قیمتی غیر واقعی را به نمایش بگذارد و همینکه جمعی از معامله گران تازهکار وارد معامله شدند، عکس آنها عمل کند. ریچارد وایکوف از بزرگان معاملهگری در این رابطه گفته، “درست همانند یک نویسنده، گروهی از فعالین بازار سعی میکنند تا بر طرز فکر عموم مردم تأثیر بگذارند و آنها را متقاعد کنند که بازار در یک روند مشخص و قطعی در حال حرکت است، درحالیکه روند اصلی سهم عکس آن است.”
اگر شما هم بتوانید مثل یک مخالف جمع فکر کنید، بهمرور زمان بهسادگی خواهید توانست شکستهای جعلی را تشخیص دهید و حتی از آنها سود کنید. معاملهگری که مخالف جمع حرکت میکند تنها به فرصتهای معاملاتی که با استراتژی او همخوانی دارند فکر نمیکند. او به اینکه جمع چه فکر میکند هم میاندیشد. درک اینکه جمع چه فکر میکند، میتواند بسیاری از فرصتهای معاملاتی خوب را از بد جدا کند. متأسفانه معامله گران آماتور درک درستی از این موضوع ندارند و به همین دلیل شکستهای جعلی بیشتر برای معامله گران حرفهای ثمربخش است. معاملهگر حرفهای با تشخیص شکست جعلی خیلی ساده وارد بازار میشود و مطمئن است که فشارهای عرضه و تقاضای بازار به نفع او در حال تغییر هستند.
مثال: شکست جعلی در قالب پین بار (Pin Bar)
به نمودار زیر نگاه کنید. نمودار چهارساعته USDJPY توانسته از ۱۰۹ عبور کند و حتی به محدوده ۱۰۹٫۳۰ واحدی برسد. اما کندل چهارساعتهای در بالای ۱۰۹ بسته نشده است. در اینجا گروه زیادی از معامله گران (جمع) به امید اینکه USDJPY از ۱۰۹ عبور خواهد کرد وارد معامله خرید شدهاند. در زمانی که بازار به بالای این مقاومت عبور کرده بود، نمیشد به درستی تشخیص داد که شکست جعلی در حال رخ دادن است. اما میشد گفت که هنوز شکست قطعی نیست. باید کندل چهارساعتهای در بالای ۱۰۹ بسته میشد و کندل دوم هم در قالب یک کندل صعودی بسته میشد تا به ادامه حرکات صعودی خوشبین شد.
شما باید همیشه در شکست سطوح کلیدی احتیاط کنید. منتظر بمانید تا نوع شکست مشخص شود. اگر نوع شکست قطعی بود، با بازگشت بازار به سطح کلیدی شکسته شده وارد معامله شوید. اگر شکست جعلی بود، بر خلاف جمع وارد معامله شوید. معامله گران پرایس اکشن همیشه از پین بار برای سیگنال یابی استفاده میکنند و خبر خوب برای معامله گران پرایس اکشن این است که پین بار خود یک نوع شکست جعلی است. در نمودار چهارساعته USDJPY بعد از اینکه شکست جعلی در قالب پین بار نمایان شد، بازار تا زیر ۱۰۸ سقوط کرده است.
اگر در معاملهای به دام شکست جعلی افتادید، منتظر بمانید تا حد ضرر معامله فعال شود و بعد از آن نفس عمیقی بکشید و دوباره بازار را بررسی کنید. شاید شکست جعلی که روی داده فرصت بهتری برای معامله باشد. همیشه توجه داشته باشید که شکستهای جعلی زمانی قابل معامله هستند، که کندل مربوطه بسته شده باشد. در حین وقوع شکست جعلی نباید وارد معامله شوید. شکستهای جعلی به شما کمک میکنند تا بهتر بتوانید بر خلاف جمع معامله کنید و در عین حال به شما کمک میکنند تا عادت کنید به جزئیات نمودار قیمتی توجه بیشتری داشته باشید.