تا به حال به این فکر کردهاید که از حرفه معاملهگری سهام، فارکس، طلا، بیت کوین و… سایر بازارهای مالی خارج شوید؟ این اتفاق تقریباً برای همه میافتد. هر کسی دلایل مختلفی برای خروج از این حرفه دارد. اما معمولاً اکثر افرادی که به این موضوع فکر میکنند، تجربه بدی از این حرفه داشتهاند و میخواهند برای فراموش کردن این تجربه از کار خارج شوند. در این مقاله میخواهیم با تجربه چند تن از معامله گران حرفهای بازار که روزی میخواستند از این کار خارج شوند را مرور میکنیم. همیشه استفاده از تجربیات دیگران میتواند به تصمیمگیری درست کمک کند. خروج از حرفه معاملهگری کار سختی نیست. اما برای ماندن در این حرفه باید با چالشهای سخت کنار آمد.
ضرر بخشی از کار است نه دلیلی برای ترک کار
یکی از دلایل بدیهی که باعث میشود تا معاملهگر تازهکار در همان ابتدای کار از این حرفه خارج شود، ضرر و زیانهایی است که روحیه او را نابود کردهاند. ضرر و زیان مالی تنها روی ثروت فرد تأثیر نمیگذارد، بلکه باعث سرافکندگی و احساس بازنده بودن فرد هم میشود. شاید شخص تمام روشها را امتحان کرده و به نتیجهای نرسیده است. به همین دلیل از نظر او تنها گزینه منطقی که باقیمانده، ترک حرفه معاملهگری است.
اما حقیقت یک چیز دیگری است. نباید با پولی که توان از دست دادنش را ندارید وارد این بازار شوید. اگر با حساب دمو کار کنید، مطمئناً حس بازنده بودن هم نخواهید داشت. درست فکر خواهید کرد و میدانید که در حال تلاش برای حرفهای شدن در این بازارید. وقتیکه در حساب دمو ضرر میکنید، نباید فکر کنید که بازنده هستید. باید مثبت فکر کنید. شما در حال تلاش برای یافتن راهی برای کسب سود مستمر در بازار هستید. هر زیان و ضرری که در حساب آزمایشی شما ثبت میشود، اشتباهی است که باید از سوی شما شناسایی و برطرف شود.
ترک حرفه معاملهگری تقریباً غیر ممکن است
ترک حرفه معاملهگری کار غیر ممکنی است! حرفه معاملهگری، به نوعی اتخاذ بهترین تصمیم برای کسب بالاترین سود و کمترین زیان در معامله خرید و فروش است. یعنی دفعه بعد که میخواهید خریدی انجام دهید، باز هم معامله انجام دادهاید. یا اگر در حرفه دیگری مشغول به کار شدهاید، مدام با خود فکر خواهید کرد که درآمد و پسانداز خود را در کجا باید سرمایهگذاری کنید تا در یک مکان امن بماند و قدرت خرید خود را از دست ندهد؟ پاسخ این سؤال را باید در کتابها و آموزشهای مربوط به علوم اقتصادی و مدیریت مالی بگردید! همان مطالبی که شما در حرفه معاملهگری باید یاد بگیرید! شما شاید از حرفه معاملهگری بیرون بیاید و از راه دیگری امرار معاش کنید. اما وقتیکه خواستید سرمایه و دارایی خود را مدیریت کنید و یک تصمیم مالی ساده بگیرید، دوباره به حرفه معاملهگری بازگشتهاید! شما نمیتوانید از بازارهای مالی فرار کنید. تا وقتیکه با پول سر و کار دارید، با بازار مالی هم درگیرید. پس بهتر است که تا جایی که توانایی و استعدادهای شما یاری میکنند، در این حرفه پیش بروید. چونکه در نهایت باز هم مجبورید این مسیر را طی کنید.
خستگی دلیلی خوبی برای ترک کار نیست
معمولاً بعد از یک هفته کاری سنگین، ذهن معامله گران بیشتر با افکار ترک حرفه معاملهگری درگیر میشود. شاید این سؤال را از خود بپرسید که من چرا این همه وقت برای معامله میگذارم و در نهایت هم ضرر میکنم!؟ جواب این سؤال ساده است، به خاطر اینکه بیش از حد معامله کردهاید. یک بار ضرر کردهاید و بار دیگر برای جبران ضرر وارد بازار شدهاید و به این ترتیب بیش از حد معمول وارد معامله شدهاید. نتیجه چنین معاملاتی تنها ضرر و زیان و افکار ترک حرفه معاملهگری است. همیشه طبق استراتژی که طراحی کردهاید و تجربیاتی که کسب کردهاید معامله کنید.
مسیر حرفهای شدن هر کس متفاوت با دیگری است و این، کار را سختتر میکند
حتی در ورزشهای سنگین و دورههای آمادهسازی برای رقابتها یا امتحانات هم دیده شد که فرد به خاطر سنگینی کار به فکر کنارهگیری است. در حرفه معاملهگری هم در دوره آمادهسازی که همه چیز برای معاملهگر مبهم است و در عین حال ضرر هم میکند، فکر ترک حرفه معاملهگری بیشتر او را اذیت میکند. کمی صبر کنید و از خود این سؤال را بپرسید که کجای راه را اشتباه رفتهاید؟ آیا استراتژی ایراد داشت، بیش از حد از اهرم استفاده کردهاید، افراطی معامله کردهاید، به استراتژی معاملاتی پایبند نبودهاید، استراتژی را خیلی سریع تغییر دادهاید، انتظارات غیرواقعی داشتهاید؟ باید دلیل منطقی پیدا کنید. اگر توانایی تحمل و غلبه بر سختیهای کار را ندارید، میتوانید از کار کنارهگیری کنید. اما اگر دلیل دیگری بود، حتماً راهحلی برای آن پیدا کنید.
این یک تجربه واقعی است. معاملهگری سه ماه متوالی در بازار سود کرده بود. این عملکرد خیره کننده، اعتماد به نفس او را به حدی بالا برده بود که تصور میکرد دیگر ریسکی در کار نیست و خیلی ساده میتواند وارد بازار شود و سود کند. میتوانید پیشبینی کنید که در ماه چهارم چه اتفاقی افتاد؟ او همه موجودی حساب را از دست داد. او در ماه چهارم به استراتژی موفقی که داشت بیتوجهی کرد و بیشتر روی اعتماد به نفس کاذب خود حساب باز کرد و معامله کرد. این شخص باید از حرفه معاملهگری خارج شود؟ یا راهحلی برای این اشتباه خود پیدا کند تا دوباره تکرار نشود؟ این شخص به راه خود ادامه داد و توانست اشتباهی که انجام داده بود را تشخیص دهد و مانع تکرار آن شود. اما اگر کار را ترک میکرد، اتفاق خاصی میافتاد؟ مسلماً هیچ اتفاقی نمیافتاد. تنها استعداد خوبی که در طراحی و اجرای استراتژی داشت و میتوانست سود خوبی کسب کند را از دست میداد.
بیهدفی دلیل خوبی برای ترک حرفه معاملهگری نیست
همیشه ضرر و زیان دلیلی برای ترک حرفه معاملهگری نیست. بیهدفی و سر درگمی ترکیب خطرناکی است. معاملهگر باید بداند هدف او در زندگی چیست؟ برای زندگی خود برنامه داشته باشد. هشت سال معاملهگری کنید، اما با چه هدفی؟ ثروتمند شوید؟ درآمد اضافی داشته باشید؟ از ارزش دارایی خود محافظت کنید؟ حرفه معاملهگری قرار است چه نقشی در زندگی شما داشته باشد؟ اگر در زندگی هدف داشته باشید و از حرفه معاملهگری به عنوان ابزاری برای رسیدن به این هدف استفاده کنید، زندگی را برای خود خیلی سخت نخواهید گرفت. چون هدف دارید، یاد گرفتن و کار کردن در حرفه معاملهگری هم برای شما لذتبخش خواهد بود.