چرا بستن معامله سخت تر از ورود به معامله است؟

یکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ - ۱۰:۲۰

مقالات فارکس:‌ استراتژی، روانشناسی و کنترل ریسک

مارک داگلاس از معامله گران مطرح دنیا زمانی گفته بود که حقیقت تلخ و سخت حرفه معامله‌گری این است که هر معامله‌ای نتیجه نامعلومی دارد. از نظر مارک داگلاس هیچ معامله‌ای نتیجه تضمین شده‌ای ندارد. به همین دلیل است که حرفه معامله‌گری یکی از مشاغل سخت در جهان است. قطعی نبودن نتیجه معامله باعث می‌شود تا معامله‌گر نتواند بهترین محل و زمان را برای خروج از معامله مشخص کند. این یعنی تنها تحلیل، سیگنال یابی و ارزیابی ریسک معامله برای انجام یک معامله موفق کافی نیست. در این میان باید به اهداف سود معامله هم تمرکز کرد.
حقیقت امر این است که انسان به طور غریزی دوست دارد که اشیا، موقعیت‌ها و حتی سایر انسان‌ها را کنترل کند. زمانی که این غریزه انسانی بر معامله‌گر غلبه می‌کند، حتی بهترین معاملات هم با ضرر بسته می‌شوند! معامله‌گری که درگیر این غریزه باشد، تنها زمانی اقدام به بستن معامله خواهد کرد که همه چیز طبق خواسته‌های او باشد! اما چطور معامله‌ای که نتیجه آن قطعی نیست، می‌تواند درست همان نتیجه‌ای را در برداشته باشد که معامله‌گر می‌خواهد؟ خشم، ناامیدی و ناراحتی بسیاری از معامله گران هم به همین خاطر است. آن‌ها چیزی را می‌خواهند که در بازار وجود ندارد. انتظاراتی از معامله دارند که با واقعیت فاصله زیادی دارد. اهدافی برای حد سود انتخاب می‌کنند که شاید حتی خوش‌بین‌ترین تحلیلگران بازار هم چنین انتظاری نداشته باشند! اما چگونه می‌توان از این غریزه انسانی خلاص شد؟

باید باور کنید که هر معامله‌ای نتیجه تصادفی دارد!

به گفته مارک داگلاس اگر معامله‌گر به این نتیجه برسد که هر معامله‌ای نتیجه تصادفی خواهد داشت، ناامیدی و ناراحتی معامله‌گر هم از بین خواهد رفت. مارک داگلاس در کتاب خود به نام Trading in The Zone به این موضوع اشاره کرده و گفته که هر معامله‌ای که انجام می‌دهید، مستقل از معاملات قبلی و بعدی شماست. این حقیقت به ما نشان می‌دهد که نحوه تعیین اهداف سود یکی از مسائل اصلی و جدی است که هر معامله‌گری با آن درگیر است. بسیاری از معامله گران تازه‌کار بر این باورند که اگر معامله قبلی آن‌ها سود ده بوده باشد، بدون شک معامله بعدی هم با سود بسته خواهد شد. یا اگر معامله فعلی آن‌ها درست مشابه معامله‌ای باشد که قبلاً انجام داده‌اند و سود کرده‌اند، به این نتیجه خواهند رسید که حتماً معامله فعلی هم همان راه را خواهد رفت. این تفکر سرآغاز مشکلات روانی معامله‌گر است.
این موضوع می‌تواند معامله گران تازه‌کار را با این تناقض روبرو سازد که اگر نتیجه هر معامله‌ای تصادفی است، چگونه می‌توان در بلندمدت به طور مستمر از حرفه معامله‌گری کسب سود کرد؟ برای پاسخ به این سؤال باید گفت که معامله‌گر تازه‌کار باید به طور مستمر، استراتژی معاملاتی خود را پیاده کند. علاوه بر این معامله‌گر باید به این نتیجه برسد که نمی‌تواند بازار را کنترل کند. به همین دلیل نتیجه هر معامله‌ای مستقل از سایرین است. اگر این دو حقیقت را باور کنید، می‌توانید به عملکرد خود در آینده امیدوار باشید. در واقع برای موفقیت در حرفه معامله‌گری شما باید این دو حقیقت را به یکدیگر ربط دهید. برای سود بردن در این بازار باید همیشه استراتژی معاملاتی خود را در مقیاس بزرگ اجرا کنید. در اینجا منظور از مقیاس بزرگ، تعداد بالای معاملات است، نه معاملات با حجم‌های بزرگ.

انتظارات، دشمن معاملات موفق

انتظارات معامله‌گر یکی از دلایل اصلی است که مانع از خروج معامله‌گر از پوزیشن باز می‌شود. معامله‌گری که نمی‌تواند باور کند یا اصلاً آگاهی از این موضوع ندارد که نتیجه هر معامله‌ای مستقل از سایر معاملات است، از لحاظ روانی آمادگی کنار آمدن با نتیجه معامله را ندارد. چون‌که انتظارات معامله‌گر از واقعیت فاصله گرفته است. به همین دلیل است که اساس عملکرد معامله گران موفق، پذیرفتن این موضوع است که نتیجه هر معامله‌ای تصادفی است. معامله‌گری که به این درجه برسد، نتیجه تمام معاملاتی که انجام داده است را بدون تعصب، نگرانی یا حتی خوشحالی قبول خواهد کرد، چون‌که او از اول هم هیچ انتظار خاصی از معامله نداشته است.
مارک داگلاس در این رابطه گفته که وقتی من معامله می‌کنم، تنها چیزی که از معامله انتظار دارم این است که در نهایت اتفاقی خواهد افتاد (بدون در نظر گرفتن نوع اتفاق). اگر معامله‌گر تازه‌کار تنها به استراتژی معاملاتی خود پایبند باشد و به معاملات خود ادامه دهد، در پایان برنده بازار خواهد بود.
اجازه دهید با ارائه مثالی این موضوع را بهتر توضیح دهیم. به فروشنده خودرو فکر کنید. فروشنده خودرو نمی‌داند که مشتری کدام ماشین را خواهد خرید؟ او حتی نمی‌داند که آیا با خریدار واقعی مواجه است یا خیر؟ این یعنی هر مشتری که به او مراجعه می‌کند، می‌تواند یک نتیجه تصادفی در پی داشته باشد. وقتی معلوم نیست که مشتری خریدار است یا خیر، وقت گذاشتن برای او می‌تواند برای فروشنده ریسک محسوب شود. چون‌که در حال صرف زمان برای کسی است که شاید اصلاً خریدار نباشد و شاید هم این مشتری خرید خوبی انجام دهد و سود خوبی برای فروشنده در پی داشته باشد. در معاملات فارکس هم شرایط همین گونه است. شاید معامله‌ای که انجام می‌دهید سود ده باشد و شاید با فعال شدن حد ضرر بسته شود. معامله‌گر نباید انتظار به خصوصی از معاملات داشته باشد و تنها باید به استراتژی خود پای بند باشد و به معاملات ادامه دهد. درست همانند فروشنده خودرو که باید تا جایی که امکان دارد به مشتریان خود کمک کند.

بهترین کار در تعیین حد سود و استراتژی خروج از معامله

حتماً در مقالات قبلی آموزش حرفه معامله‌گری فارکس متوجه شده‌اید که روش خاصی برای معامله وجود دارد، به این صورت که وارد معامله می‌شوید و حد سود و حد ضرر را تعیین می‌کنید. بعد معامله را رها می‌کنید تا در نهایت یکی از سناریوها تحقق یابد. با توجه به این‌که ما کنترلی بر نوسانات بازار نداریم، تنها تکنیک مدیریت معامله‌ای که واقعاً می‌تواند در این حرفه به شما کمک کند، این است که به بازار اجازه دهید تا بدون مداخله شما به نوسانات خود ادامه دهد.
بعد از این‌که وارد یک معامله شدیم، نمی‌توانیم با قطعیت اعلام کنیم که بازار تا کجا حرکت خواهد کرد و یا بازار تا کی بر خلاف معامله ما نوسان خواهد کرد. به شکل زیر نگاه کنید. حتماً در زمان تحلیل و یا معامله چنین اتفاقی را تجربه کرده‌اید. بازار می‌تواند از یک مقاومت عبور کند و به سطوح بالاتری برسد و یا اینکه از مقاومت بازگردد و به سطوح پایین‌تری سقوط کند.

دو واکنش متفاوت بازار به یک مقاومت

دو واکنش متفاوت بازار به یک مقاومت

حال فرض کنید که معامله‌گر تازه‌کاری که تنها از سطوح کلیدی مثل حمایت و مقاومت معامله می‌کند، سیگنال پرایس اکشنی را از این سطوح پیدا کند. هر چند سیگنال صادر شده می‌تواند محتمل‌ترین مسیر بعدی بازار را برای ما مشخص کند، اما قطعیتی در کار نیست. این یعنی معامله‌گر نمی‌تواند با قطعیت بگوید که بازار تا کجا حرکت خواهد کرد یا اصلاً روندی در کار خواهد بود؟ تمام چیزی که معامله‌گر می‌داند این است که شکست مقاومت می‌تواند برای او خبر خوبی باشد و وارد معامله خرید شود. برای اینکه او بتواند از چنین استراتژی ساده‌ای سود کند، باید این استراتژی را بارها و بارها در بازار پیاده کند.
اگر نتیجه معاملات تصادفی است، می‌توان گفت که برنده و بازنده بازار هم به طور تصادفی توزیع شده است. هیچ‌کس نمی‌تواند پیش از ورود به معامله با قطعیت کامل بگوید که معامله در سود بسته خواهد شد یا در ضرر. اما همه می‌دانیم که اگر به استراتژی خود پایبند باشیم، برآیند معاملات ما مثبت خواهد بود. معامله‌گر تازه‌کار باید به این وضعیت ذهنی و روانی برسد که اگر هدف او از معامله ۲۰۰ پیپ سود بود، شاید بازار تنها به اندازه ۱۷۵ پیپ به او سود بدهد. در حرفه معامله‌گری هدف، بستن تمامی معاملات در حد سودهای تعیین شده نیست. معامله‌گر باید یاد بگیرد که استراتژی‌هایی با شانس موفقیت بالا را به کار بگیرد تا در تعداد بالای معاملات، برنده نهایی باشد.